Diego Rivera. Liberation of the Peon.
1923. Fresco. Ministry of Education, Mexico City, Mexico.
احمد شاملو
عاشقان
سرشكسته گذشتند ،
شرم سار ترانه هاي بي هنگام خويش .
وكوچه ها
بي زمزمه ماند و صداي پا .
سربازان
شكسته گذشتند ،
خسته
بر اسبان تشريح ،
و لته هاي بي رنگ غروري
نگون سار
بر نيزه هاي شان .
تو را چه سود
فخر به فلك بر
فروختن
هنگامي كه
هر غبار راه ِ لعنت شده نفرين ات مي كند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
كه با ياس ها
به داس سخن گفته اي .
آن جا كه قدم بر نهاده باشي
گياه
از رستن تن مي زند
چرا كه تو
تقواي خاك و آب را
هرگز
باور نداشتي .
فغان! كه سرگذشت ما
سرود بي اعتقاد سربازان تو بود
كه از فتح قلعه ي روسبيان
باز مي آمدند .
باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد ،
كه مادران سياه پوش
داغ داران زيباترين فرزندان آفتاب و باد –
هنوز از سجاده ها
سر برنگرفته اند.
سرشكسته گذشتند ،
شرم سار ترانه هاي بي هنگام خويش .
وكوچه ها
بي زمزمه ماند و صداي پا .
سربازان
شكسته گذشتند ،
خسته
بر اسبان تشريح ،
و لته هاي بي رنگ غروري
نگون سار
بر نيزه هاي شان .
تو را چه سود
فخر به فلك بر
فروختن
هنگامي كه
هر غبار راه ِ لعنت شده نفرين ات مي كند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
كه با ياس ها
به داس سخن گفته اي .
آن جا كه قدم بر نهاده باشي
گياه
از رستن تن مي زند
چرا كه تو
تقواي خاك و آب را
هرگز
باور نداشتي .
فغان! كه سرگذشت ما
سرود بي اعتقاد سربازان تو بود
كه از فتح قلعه ي روسبيان
باز مي آمدند .
باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد ،
كه مادران سياه پوش
داغ داران زيباترين فرزندان آفتاب و باد –
هنوز از سجاده ها
سر برنگرفته اند.
26 دي ،لندن1357
1 comment:
شعری بسیار پر محتوا و زیبا که براستی زبان حال ماست.
کاش سردمداران سیاهی و ظلمات میتوانستند چشم باز کنند و گوش فرا دهند و از تاریخ درس عبرت بگیرند.
با سپس از شما، سام
Post a Comment