Michael Kenna
برای این آزادی
برای آزادیِ خواندن در باران
همه چیزم را می دهم؛
برای آزادی پیوند تنگاتنگ
با روح سرخوش و استوار مردم
همه چیزم را می دهم؛
برای باز شدن یک گل آفتابگردان به سوی سپیده دم کارخانه های شعله ور،
مدرسه های روشن از آفتاب،
زمینی که زیر و رو می شود و کودکی که از خواب برمی خیزد،
همه چیزم را می دهم.
هیچ گزینشی جز آزادی
هیچ راهی جز آزادی
و هیچ میهنی جز آزادی وجود ندارد.
بی موسیقی تد و خشن آزادی، دیگر هیچ شعری وجود نخواهد داشت.
برای این آزادی که چنین می هراسد
از کسانی که پیوسته
به خاطر هرزگی ها و پستی های خود آن را نقض کرده اند،
برای این آزادی که شب ستمگران است،
و برای مردمی که اکنون شکست ناپذیرند،
و برای سپیده دم نهایی؛
برای این آزادی که بار از دوش شاگردان افسرده،
پاهای برهنه،
سقف هایی که چکه می کنند،
و چشم های کودکان سرگردان در میان غبار و خاک برمی دارد؛
برای این آزادی که قلمرو جوانان است؛
برای این آزادی که به زیبایی زندگی است،
همه چیزم را می دهم.
حتی اگر لازم باشد، سایه ام را.
و این همه، هرگز کافی نیست.
فایاد خامیس از کتاب «برای این آزادی«، 1962
شاعر معاصر کوبایی
ترجمه - نیاز یعقوبشاهی
No comments:
Post a Comment