شعری از آنا آخماتوا
__________
دُنِ آرام به آرامی روان است،
به خانه میآید ماه زرد،
به درون میآید و کلاهش را شنگولانه کج نهاده،
ماه زرد سایهای میبیند.
این زن بیمار است،
این زن تنهاست،
شوهر در گور و پسر در زندان،
برایم کمی دعا کن.
____________
ترجمه، محمد مختاری
No comments:
Post a Comment