Diego Rivera. Zapata's Horse. 1930.
Fresco. Palace of Cortez, Cuernavaca, Mexico.
سهراب رحیمی
یادی از نازنین نظام شهیدی در ششمین سالگرد درگذشت شاعر
هربرت رید میگوید: فرم شعر وابسته به طبیعت شخصیت شاعر است. در مورد شعرهای نازنین نظام شهیدی میشود قائل به سه مرحلهی شاعری شد که در سه کتاب او منعکس شده است. به بیانی سادهتر میشود گفت:
در کتاب اول: تأثیر میراث شعر فارسی، تأثیرها و تأثرهایی از زبان نیما و فروغ و تلاش برای رسیدن زبان نو؛ کتاب دوم: یافتن فرم شاعرانه و کسب استقلال شاعرانه؛
و کتاب سوم: گسست ادبی و بازگشت به کتاب اول.
در مجموع اکنون که شش سال از درگذشت نابههنگام نازنین نظامشهیدی در مراسم جایزه کارنامه در سال ۱۳۸۳ در اثر یک سانحه ی غیرمنتظره میگذرد، میتوانیم بگوییم فضای شعرهای نظام شهیدی به فراخور درک او از جهان و محیط و زبان در هر مرحلهای فرمی خاص گرفته است. در ششمین سال درگذشت شاعر «سهشنبهها برف میبارد» نگاهی داریم به جهان شعری او:
دوباره ماه را روشن کن
در کتاب اول هنوز شاعر تحت تأثیر سنتهای نیمایی و بار فرهنگی تاریخ ادبیات ایران است. وزن و آهنگ کلمات و اصطلاحات عرفانی و فضای شرقی و گاه حتی میل او به رمانتیک رقیق باعث میشود نتوانیم به آن هماهنگی و یکدستی متوقع ازراوی این سطور؛ دسترسی پیدا کنیم. این کتاب، سرشار از سطرهای درخشان است. اما آیا این سطرهای درخشان میتواند مجموعهی «دوباره ماه را روشن کن» را از فضای سنگین کلاسیکی که حاکم بر کتاب است نجات دهد؟
بر سهشنبهها برف میبارد
در کتاب دوم که در واقع بهترین کتاب شاعر نیز هست، شاهد تولد شاعری هستیم که برخورد کارگاهی با شعرهایش داشته؛ به این معنا که بیشترین بار معنایی در کمترین کلمهها به اجرا درآمده است. جملهها کوتاه و تصویرها ضربتی و کوبندهاند و معناها کمتر فضای رمانتیک دارند. شاعر اینجا سعی در آفرینش یک سبک خاص زبانی دارد که علاوه بر فشردگی، اندیشهای را نیز به خواننده منتقل میکند. گفتارهای درونی (مونولوگ) کوتاه شاعر، همچون گفت و گو (دیالوگ) عمل میکنند با پرسشهایی که پاسخ آنها در سطرهای پنهان نبضشان میزند.
اما من معاصر بادها هستم
در کتاب سوم نازنین نظام شهیدی با نوعی شتابزدگی، تشتت و عدم تمرکز روبرو هستیم. شاهدیم که تحول عظیم شاعرانه در نظام اندیشگانی صورت نگرفته است و تغییرات و تحولات شاعرانه در تقابل با اندیشهی شاعر قرار میگیرد. نتیجهی این امر نوعی آشفتگی فکری است که باعث شده همهی آنچه که شاعر در کتاب پیشین رشته، پنبه شود. اما به اعتبار دومین مجموعه شعر شاعر، یعنی «سهشنبهها»یش میشود گفت: نازنین نظام شهیدی یکی از چهرههای برتر دههی هفتاد است و بهراستی اوست که بانوی سه شنبههاست، وقتی برف میبارد. نازنین رفت و خوانندگانش را در محاق جا گذاشت. درگذشت او ضایعهای غمبار بود بر پیکر شعر فارسی. اما شعرش تا همچنان زنده است و و نامش در گلوی زمان ترانه میشود:
بر سهشنبه برف میبارد
برف پاکن ها
دست تکان میدهند
بر سه شنبه برف میبارد
دست تکان میدهیم:
- «خداحافظ...»
برف پاکن ها
از روی تو
برف سه شنبه را
میروبند
من دست تکان میدهم
نقش تو را پاک میکنم
- «خداحافظ...»
بر جاده خالی برف میبارد
و برف پاککنی
دیوانهوار
به این سو و آن سوی جدار گلو
میکوبد
در گلویم بر نام تو برف میبارد...
No comments:
Post a Comment