بهار 1395

بهار بر تمام جانهای بیداری که تمنای رویش و شکفتن و جوانه زدن را در انزوای روح احساس می کنند  خجسته باد.






طبیعت نو می شود و ما  کهنه تر. آیا می توانیم هم چون طبیعت نو شویم، نویی در افکار و اندیشه و عمل، نویی در نگاه کردن؟

همیشه بر این گمانیم با بهار دگرگونی رخ می دهد برای همین از بهار و آمدنش احساس شادی و احساس تازگی می کنیم  شاید این حس ناشی از تاثیر طبیعت و هماهنگ پنداری با آن است، اما دریغ، اغلب حسی زودگذر است و دوامش به اندازه همان شکوفه های بهاری ...

ولی، می توان بهار را دلیلی برای نو شدن کرد به شرطی که در زمستانش، آن دگرگونی عمیق و پنهان در تاریکی و سیاهی و ژرفای خاکش در حال شکل گرفتن بوده باشد.
هم چون دانه ای زیر خاک با تلاش زنده ماندنش، آنگاه که جان و تن اش دستخوش ضربات سهمگین و هولناک سردی و ظلمت است، آنگاه که ناتوان و عاجز به نظر می رسد آنگاه، که زمستان و عجز و بیزاری جانش را می فرساید...

 از این همه، باید، توان در گذشتن را داشت تا بتوان به بهار واقعی رسید.

 بهاری که با بارانهایش، زمین ترک خورده از زمهریر زمستان را سیراب می کند
 نخواهیم  بهار و دگرگونی روزها را بهانه کرد برای نوشدن، ولی باز هم چنان کهنه ماند.

باید به خاطر سپرد که هر بهار آن بهار پار و پارینه نیست. هر بهار، زندگی تازه ای را خاک تجربه می کند. در دشتها گل می شکفد و جوانه هایی که می رویند همان جوانه های گذشته نیستند.

آری. می توان با بهار تازه شد با جانی هر دم زاییده شونده و با فکری، مکرر جوانه زده...

منصوره اشرافی



2 comments:

رادیو رنگین کمان said...

نوروز و بهار سال۱۳۹۰ خورشیدی را به همه همزبانان و هواداران نوروز شادباش می گوییم. امیدواریم سال نو که با بهارنو آغاز می یابد سال نیکو و پرباری برای همه ی مان باشد:
www.radiorangeenkamaan.com
rangeenkamaan1@hotmail.com

چکاوک said...

درود بر شما!
گرچه زود دير می شود، مگر گفتار پيرامون بهار دير نيست.
... پس از يک دگرگونی بنيادی خاک »زندگی تازه ای را ... تجربه می کند«، به جز از آن همه شکفتن ها و رويش ها ريشه در گزشته دارد