قطعه اول از شعر بلند "مرگهای تابستانی"
1
رها شده در معبرها
با بوی خون
آمیخته به زهر خندهها و فریادها
با هجومهای مکرر
آکنده از دلهره و هراس و هول،
و برهنه
به برهنگی تابستان
در پاشویه حوض هر خانهای
آمد و گسترده شد و سوزاند
در لهیب شعلههای رقصان،
عاشقانه تنها را
منصوره اشرافی
از کتاب " مرگ خلاصه شد"
No comments:
Post a Comment