یک شعر از کتابم با عنوان " نفس های پنهان"
-------------------------------------
پشت این همه پلک
این همه چشم
این همه خواب
پشت دریاها، کوهها
گستره نوازنده ی گندمزار
فراسوی سبزها
لابلای کتاب ها، خط ها
و تراویدن کلام ها
تنها،
تویی.
در یادهای بی پناهی و پناه
در زمزمه ی روشن ٍ تاریکی
در آوازهای رها شده
در جام های نیم نوشیده
پشت این همه یاد،
تنها
تو.
-------------------------------------
پشت این همه پلک
این همه چشم
این همه خواب
پشت دریاها، کوهها
گستره نوازنده ی گندمزار
فراسوی سبزها
لابلای کتاب ها، خط ها
و تراویدن کلام ها
تنها،
تویی.
در یادهای بی پناهی و پناه
در زمزمه ی روشن ٍ تاریکی
در آوازهای رها شده
در جام های نیم نوشیده
پشت این همه یاد،
تنها
تو.
No comments:
Post a Comment