نگاهی مانده ای چند … بر چند شعرِ منصوره اشرافی- الف کندو



نگاهی مانده ای چند … بر چند شعرِ منصوره اشرافی

در وجودِ انسانها همیشه آرامشی است که در هنگامِ درمانده گی به سوی او پناه می برند .یک پناهگاه ــ خلوت در گریستن / آلبر کامو
... شعر باوریست در خیال جان می گیرد این باور زیبا اندیش  حقیقتِ نسبی را در  حالِ  اکنون جاری وساری می نمایاند... نمود، دریافت شاعر است 
در صنعت، ابزار وفن تشریح مساعی می کنند تا انسان رفع نیاز کنند . ابزار شاعر و اهلِ ادبیات در کوتاهترین فاصله در کنارش قرار می گیرد وبعد ورز دادن اندیشه در پیوستگی خیال تا موضوعیتی به روز را ندا  دهد و زایمانی "نوبر" هدیه ایست برای آنان که شعر در می یابند واندیشه ی پنهانش را کشف می کنند .
... این نقطه نظر کوتاه ونارسا را بهانه می کنم تا به چند و چون شعر /منصوره اشرافی /گذری داشته باشم باشد که ایشان وشما با چشمِ اغماض بخوانید ...
شعر هایی که از اکنون ِ ما شکل گرفته است از جامعه ایی بر خواسته که دمِ دما نده اش از انسان و نگرانی هاش تفسیر دارد  :

"سپیده دم
سرخ بود 
وقتی ابرهای کینه باریدند

در حال برای اکنون، در اکنونی که  نمود ش فرا روی ماست 
در سایش هایی که انسانِ امروز با آن روبرو است برای کسان ی که در دخمه های بی خویشی و تاریکی بسر می برند چه باید سرود :

"آنگاه که مغلوب مرگ شدی 
هنوز نگاهت نیستی را پس می زد 
هیچ کلامی کفایت نکرد 
تک هجای نگاهی 
که گرد مدار تمنا گشت 
و گرم و گران 
در هجومی سرخ گونه
دیدگان زنده رابه به شرم کشاند "

---

....."میخواهم بیابم 
راز بهشتی
که فروختیم 
....."

راحت و مفهومی در نوعش بی بدیل.
شاعردر پاره ایی از موارد از شعریت کلام می کاهد تا راحتنر ما را به سفره و خواهان مردم  برد .
بقول /قاآنی .....هیچ حاصل به جُز دریغم نیست ....زآنچه بر من زگرم وسرد گذشت 

" کدام کناه،
و مرگ 
مرگ 
مرگِ بی امان 
کو عدالتِ قاضی "

در پی عاشقانه های نظیف ...:

" بسترِی تارش نور 
وپودش نسیم 
آنگاه که خواب می روم 
چه شیرین است 
رویای دیر پایت "

واین درون، درون نمای شاعریست از جنس انسان که تنها پناهش امید است که

" حریصانه تمام روز
کلمه گرد می آورم
دراتاق های کندو
و شب
به گاه چیدن
در سفیدی ورق
تنها نام تو پدیدار می شود"

در پایان اعترافی دارم صادقانه، شعر های این عزیز دارای مفاهیمی انسانی و عاشقانه ست عشق به معنای دریافت بودها  به نمود های عریان ....
این شاعر کتاب روایاتی ( دالان های ذهن)  دارد که در زمان خواندنش مرا به شطحیات عرفا برد 
شعرهایش را بخوانیم تا انسانی از جنس خود را درک کنیم .

ابراهیم کارگر نژاد (الف- کندو)
* شعرهای داخل گیومه نقل ار کتاب منصوره اشرافی

No comments: